گذر گاهی برای عبور

لحظه ای مکث

گذر گاهی برای عبور

لحظه ای مکث

انتظار نکش....!!!

حتما تا حالا پیش اومده که بی صبرانه انتظار چیزی یا کسی یا حتی اتفاقی رو بکشی؟

اینجور مواقع تمام فکر و حواست متوجه اون موضوع میشه

لحظه به لحظه منتظر وقوع اون اتفاقی...ولی....

ولی انگار هرچی بیشتر انتظار میکشی از هدفت دورتر میشی.!

تو این موقعیت، ثانیه ها برات حکم ساعت داره و ساعت حکم سال....!

و احتمالا به شدت عصبی میشی...به زمین و زمون بد و بیراه میگی و حوصله انجام هیچکاری رو نداری....!

این اتفاق خیلی زیاد برام پیش اومده و نتیجه ای که ازش گرفتم این بود که:

""هر چه کمتر انتظار چیز رو بکشی، زودتر میاد سراغت""!!!

میدونی مثه یه جور بی محلی و ابراز بی اهمیتی در مورد اون موضوعه!

انگار وقتی انتظارشو نمیکشی داری بهش میفهمونی که برات هیچ اهمیتی نداره؛ (در حالی که واقعا اینطور نیست)!

اینجاست که اون اتفاق خودش میاد سراغت، اونم وقتی که اصلا انتظارشو نداری!!!

در واقع با این کار یه جورایی داری خودتو گول میزنی، ولی لذت بخشه...!

امتحان کن...!

نظرات 12 + ارسال نظر
ساسان م پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ق.ظ http://5071.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
خوشحال میشم نظرتو در مورد وبلاگم بدونم.

فـ ـرزاد کـ ـافـ ـه چـ ـی پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:21 ق.ظ http://cafe40cheragh.blogsky.com

ببین ما دو مفهموم متقابل داریم. انتظار و صبر! مولانا توی اکثر شعرهاش این مفهموم انتظار رو زیر سوال میبره و به جای اون صبر رو پیشنهاد میکنه. صبر به این معنی که من منتظر چیزی نیستم... منتظر نیستم کسی منو بخواد... منتظر نیستم اتفاقی بیوفته... منتظر نیستم شب بشه... صبر دارم. صبر داشتم باعث میشه اتفاقات به خودی خود بیوفتن بدون اینکه باعث عذاب ما باشن.
صبر یعنی منتظر نبودن... نخواستن... نطلبیدن..

صد هزاران کیمیا حق آفرید ،کیمیایى همچو صبر آدم ندید...
صبر یعنی انتظار هر چه پش اید خوش اید...!
بله ولی گاهی صبر داشتن و صبور بودن خیلی سخته متاسفانه!

C.C پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ

پس بگووووووووووووو!!!!!
میگم چرا چند وقته بهم محل نمیدیا

من غلط بکنم...!
حالا چرا این فکرو کردی؟؟؟؟

فرزاد جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ

رخدادایی که تو زندگی ما آدما پیش میاد همشون حاصل رفتار ما ان
رفتار ما بودن که به اونا نشون میده چیجوری با ما رفتار کنن
بارها پیش اومده که ۱جایی تو ۱ فاصله زمانی خاصی منتظری اتفاقی با ۱ نفر روبرو بشی
این اتفاق نمی افته چون زاییده ی ذهنت بوده
ولی دقیقا روزی میرسه که تو بهش فکر نمیکنی و درگیر مسائل دیگه ای از قضا همون روز تو فکر میری که زکی . . .
ولی ۱ مواقعی این زاییده ی ذهنمون انقد قدرت داره که با تکرار اون میتونیم با تعجب عملی شدنشو با چشم ببینیم
از بس فکر میکردم تصادف میکنم تصادف میکنم که همش ناخداگاه پیش میاد
ولی وقتی بی خیالش باشی...

تکبیر....!
بله کاملا درست میفرمایید...!
ولی دقت کردی وقتی منتظر نباشی و اتفاق بیفته چقد فاز میده؟

احسان جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ق.ظ

اینی که گفتی برا منم پیش اومده
مثلا شده منتظر یه نفر باشم که بهم زنگ بزنه یا اس ام اس بده ولی هیچ نتیجه ای نداره.... و از اونطرف دقیقا زمانی که انتظارشو ندارم غفلگیرم میکنه...!

پس نتیجه میگیریم انتظار نکشیم بهتره...!

sarvaret akijo0ni جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ

اگه فکر کردی به خودت تلقین کنی که انتظارمو نکشی یعنی در واقع وانمود کنی من میام پیشت نمیام.من آبم با تو تو یه جوب نمیره

تو که داری میری بی معرفت...برو خوش باش...!
اون که بله از بچه گی ابمون تو یه جوب نمیرفت...ولی خب با هم کنار میومدیم!اخی...!
مگم حالا اگه یه گوش یه چشم بدم چی نمیای؟؟؟

عباس جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ب.ظ

انتظار چیز خوبیه چون اگه بهش اهمیت بدی واست یه هدف میشه و تو رو مجبور میکنه تا واسه رسیدن به اون هدف تلاش مضاعف کنی و این به نظر من عالیه .. اما انتظار یه چیزی بودن بهتر از اینه که بی خیالش بشی و و اون در موقعی که اصلا وقتش نیست سراغت بیاد . در کل انتظار دو معنی داره و هر کسی با شرایط و روحیات خودش یکی از دو معنا را میپذیره و بهش عمل میکنه.

انتظار خسته کننده ست!
اگه توان تحملشو نداشته باشی پدرتو در میاره!!!
ولی موافقم که معنی انتظار برا هرکسی متفاوته!

نفس جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ

زدی تو هدف منم تا حالا چندین بار تجربه کردم درس بوده
ولی تو در مورد من تجربش نکنیا

مگه تو در مورد من تجربه ش کردی؟؟؟
هان؟؟

شیما شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ

وقتی اون اتفاق می افته که واقعا واقعا منتظرش نباشی..نه اینکه خودتو زده باشی به بی خیالی ظاهری..

اره میدونم...ولی بعضی وقتا نمیتونم واقع واقعا منتظرش نباشم!!!

محمد شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ

مطالب واقعا زیبا بود و در حد بالا

ممنون...!نظر لطفتونه

[ بدون نام ] شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ

اقا من از این زنگی خسته شدم...!
به جان خودم هر روز دارم انتظار میکشم و دعا میکنم و یه چیزی از خدا میخام!
ولی فایده نداره...خدا به دعام گوش نمیکنه...دارم دیوونه میشم از بس انتظار کشید...!

اخی ...خودتو نکشی حالا!!
اره اقا جون...انتظار نکش ...انتظار نکش!
ایشالا خدا زودتر جواب دعاهاتو به بهترین شکل میده!

فرزاد دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ

پست جدید میخوایم یالا

پست جدید فعلا ندارم...احتمالا میخام برم مسافرت...!!!
چرا فش میدی؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد